نخ ، سوزن ، قیچی

من تکه های تنهایی را به هم می دوزم ، تو اضافاتش را قیچی بزن !

نخ ، سوزن ، قیچی

من تکه های تنهایی را به هم می دوزم ، تو اضافاتش را قیچی بزن !

بهار است...

بهار که می شود دلم هوای عاشقی بر می دارد ...

از آن عشق هایی که می شود همه زندگی ات ، تا به خودت بیایی ، میبینی همه وجودت را باخته ای ...

میبینی صبح ها به عشق نام او از خواب بر می خیزی و شب که می شود با آهنگ صدایش به خواب رفته ای ...

قلبت آنقدر تند می زند که حتی نمی توانی نفس بکشی ...

سعی نکن از راز این نوشته سر در بیاوری ، معمایی در کار نیست ...

اینها را برای تو می نویسم ، برای تو که نیامده ، همه هستی ام شده ای ...

تو همان هوای تازه ای ... وقتی که قلبم از تپیدن بیمناک است ...

تو همان هوای تازه ای که نفسم را در سینه حبس میکند و بغضم را جاری ...

تو همان هوای تازه ای که خون را در رگ هایم می دواند ...

تو ...

تو ...

نظرات 3 + ارسال نظر
fatemeh دوشنبه 9 اردیبهشت‌ماه سال 1392 ساعت 06:46 ب.ظ http://aseman-man.blogsky.com

زندگیت چقدر زیباست ......
وقتی کسی رو دوست داری ........... .
وبلاگت فوق العاده ست سولماز جان
به وبلاگ منم بیا خوشحال می شم.

پاپیون یکشنبه 8 اردیبهشت‌ماه سال 1392 ساعت 03:47 ب.ظ http://oinion.blogsky.com/

ای عشق همه بهانه از توست
من خامشم این ترانه از توست
آن بانگ بلند صبحگاهی
وین زمزمه ی شبانه از توست

فرزانه شنبه 31 فروردین‌ماه سال 1392 ساعت 04:39 ب.ظ http://www.boloure-roya.blogfa.com

عجب عاشقانه ای سولماز جان.
حس های عاشقانه ات مستندام

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد