ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | 4 | 5 | ||
6 | 7 | 8 | 9 | 10 | 11 | 12 |
13 | 14 | 15 | 16 | 17 | 18 | 19 |
20 | 21 | 22 | 23 | 24 | 25 | 26 |
27 | 28 | 29 | 30 |
بهار که می شود دلم هوای عاشقی بر می دارد ...
از آن عشق هایی که می شود همه زندگی ات ، تا به خودت بیایی ، میبینی همه وجودت را باخته ای ...
میبینی صبح ها به عشق نام او از خواب بر می خیزی و شب که می شود با آهنگ صدایش به خواب رفته ای ...
قلبت آنقدر تند می زند که حتی نمی توانی نفس بکشی ...
سعی نکن از راز این نوشته سر در بیاوری ، معمایی در کار نیست ...
اینها را برای تو می نویسم ، برای تو که نیامده ، همه هستی ام شده ای ...
تو همان هوای تازه ای ... وقتی که قلبم از تپیدن بیمناک است ...
تو همان هوای تازه ای که نفسم را در سینه حبس میکند و بغضم را جاری ...
تو همان هوای تازه ای که خون را در رگ هایم می دواند ...
تو ...
تو ...
زندگیت چقدر زیباست ......
وقتی کسی رو دوست داری ........... .
وبلاگت فوق العاده ست سولماز جان
به وبلاگ منم بیا خوشحال می شم.
ای عشق همه بهانه از توست
من خامشم این ترانه از توست
آن بانگ بلند صبحگاهی
وین زمزمه ی شبانه از توست
عجب عاشقانه ای سولماز جان.
حس های عاشقانه ات مستندام