نخ ، سوزن ، قیچی

من تکه های تنهایی را به هم می دوزم ، تو اضافاتش را قیچی بزن !

نخ ، سوزن ، قیچی

من تکه های تنهایی را به هم می دوزم ، تو اضافاتش را قیچی بزن !

صدایم کن

صدایم کن  

بیا با هم سکوت قاصدک را در میان پیچک تنهایی شبها بیاویزیم  

بیا زیبایی شبنم ، دل انگیزی باران ، و تلاش برگ را ،  

سهمی دهیم از عشق ... 

بیا تکرار بی فرجام غم را هم ...، سرانجامی دهیم از مهر

صدایم کن ... 

بیا با من به این لحظه  

همین دم  ...، تا سرآغاز طراوت ...  

تا هوای تازه باران خورده ی پائیز ... تا لحظه ! 

بیا تا من ... بیا تا لحظه ی اوج رسیدن ، تا خدا ، تا دم ! 

من اینجا ، در کنار شعله ی رقصان و خاموش سکوتی ژرف ، انتظاری ملتهب را درد می بازم !!! 

نظرات 1 + ارسال نظر
[ بدون نام ] یکشنبه 25 تیر‌ماه سال 1391 ساعت 05:04 ب.ظ http://foodestan.blogsky.com

جالب بود !

خواهش میکنم... خوش امدید...

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد