نخ ، سوزن ، قیچی

من تکه های تنهایی را به هم می دوزم ، تو اضافاتش را قیچی بزن !

نخ ، سوزن ، قیچی

من تکه های تنهایی را به هم می دوزم ، تو اضافاتش را قیچی بزن !

به هیششکی مربوط نیست!!!

مدتیه که دوباره پریشان حالم ... به خاطر همینه که هی قالب وبلاگ عوض میکنم ... وبلاگ میزنم و حذف میکنم ... آدرس و تغییر میدم ... لحن نوشته هام عوض میشن ...شاید هم خودم عوض شدم یا به قول همون حرف های تکراری عوضی شدم !  کار میگیرم و رها میکنم ... مدارک مردم و تو دادگاه جا میذارم !به همه و بیشتر به خودم گیر میدم ... لحظه ای عاشق مردم میشم و یه لحظه بعد متنفر ... !

علی ایحال همینه که هست ! این جوری بودن هم خودش یه جور بودشه! حالا می خواد خوب باشه یا بد ... ! 

نمی دونم شاید کلا دیگه ننویسم ... شایدم همه اون چیزهایی رو که مدت هاست می خواستم بنویسم رو نوشتم! 

همه چیز بستگی داره به اینکه حال کنم بنویسم یا حال نکنم! 

به هیچ کس هم مربوط نیست حتی به خودم!!!

نظرات 5 + ارسال نظر
دکتر خودم سه‌شنبه 7 تیر‌ماه سال 1390 ساعت 11:53 ب.ظ http://porpot.blogsky.com

اصلن دلت میخواد

والله

پ.نون جمعه 3 تیر‌ماه سال 1390 ساعت 04:28 ب.ظ http://babune.blogsky.com

اى ول! همینه، برو جلو دارمت

جودی ابوت جمعه 27 خرداد‌ماه سال 1390 ساعت 08:04 ب.ظ http://moon2011.blogsky.com/

عزیزم چی شده
تو هم مثل منی
نمیدونم باید چکار کرد
منم از هیچی راضی نمیشم
انگار همه ش دارم تو یه باتلاق دست و پا میزنم

خودم پنج‌شنبه 26 خرداد‌ماه سال 1390 ساعت 05:42 ب.ظ

شوخی کردم عزیز جان
سین سین اسم منه فدات شم !

م یدونم عزیز دلم ... میدونم ...
حتما می نویسم ... باید بنویسم ... باید همه چیز و بنویسم!

خودم پنج‌شنبه 26 خرداد‌ماه سال 1390 ساعت 12:56 ق.ظ http://www.hasti1356.blogfa.com

سلام سولماز جان
من کی گفتم به من مربوطه ؟؟؟
هر وقت حالت بهتر شد بنویس ...هر وقت احساس کردی که باید حرف بزنی ! بنویس...هر وقت دلت گرفت و فهمیدی که دل داره تو سینه خفه میشه ! بنویس
هر وقت احساس کردی که چشات میخوان ببارن ! بنویس
هر وقت دلت خواست بنویس...ببین اون کی میخواد!
هر وقت اون خواست ! بنویس عزیزجانکم ...بنویس ...بنویس..

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد